بارها، بهدفعات، بهکرات، مکرراً
کراراً
مترادف و متضاد
فرهنگ معین
(کِ رَ نْ) [ ازع . ] (ق .) مکرراً، به تکرار، به کرامت .
لغت نامه دهخدا
کراراً. [ ک ِ رَن ْ ] (از ع ، ق ) باربار. چندین بار. (ناظم الاطباء). بتکرار. بکرات . مکرراً. (فرهنگ فارسی معین ) . به دفعات .
کلمات دیگر: