کلمه جو
صفحه اصلی

کمنداندازی

لغت نامه دهخدا

کمنداندازی . [ ک َ م َ اَ ] (حامص مرکب ) کمند انداختن از دست و ترک دادن آن را. (آنندراج ). عمل کمندانداز :
صید مطلب نکند جز به کمنداندازی
هر که قطع نظر از عالم اسباب کند.

مخلص کاشی (از آنندراج ).


و رجوع به کمندانداز شود.


کلمات دیگر: