کلمه جو
صفحه اصلی

گاودول

لغت نامه دهخدا

گاودول . (اِخ ) دهی است از دهستان خان اندبیل بخش مرکزی شهرستان هروآباد، واقع در 7 هزارگزی باختری هروآباد و 4 هزار و پانصدگزی شوسه ٔ هروآباد به میانه کوهستانی ، هوا معتدل ، دارای 222 تن سکنه . آب آن از دو رشته ٔ چشمه ، محصول آنجا غلات و حبوبات و سر درختی ، شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی جاجیم و گلیم بافی است . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


گاودول . (اِخ ) نام یکی از دهستان های بخش مرکزی شهرستان مراغه در قسمت جنوبی بخش واقع، حدود آن بشرح زیر می باشد، از شمال به دهستان سراجو، از جنوب به دهستان مرحمت آباد، از خاور به قوریچای ، از باختر به بناجو. موقعیت طبیعی دهستان یک قسمت کوهستانی که در تابستان هوایش معتدل در زمستان سرد و قسمتی جلگه که هوایش معتدل میباشد. آب قراء دهستان از رودخانه های زرینه رود. مردق ، قوریچای لیلان و چشمه سارها تأمین میگردد در بعضی دهات از آب چاه نیز استفاده مینمایند. محصولات عمده ٔ دهستان غلات ، چغندر، کشمش ، پنبه ، میوه جات سر درختی و شغل ساکنین آن زراعت و صنایع دستی آن جاجیم و گلیم بافی است . راه های شوسه ٔاین دهستان عبارت از راه شوسه ٔ مراغه به میاندوآب ومیاندوآب به شاهین دژ است مابقی راهها ارابه رو و مالرو میباشد. دهستان گاودول از 106 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 42000 تن و قراء مهم آن بشرح زیر است : ملک کندی (مرکز دهستان ) آروق ، آغچه دیزج ، باروق ، بایقوت ، تازه قلعه ، شیرین کند، قوریجان ، قره چال ، قلعه چق ، لیلان ، لکلر، مبارک آباد: از ابنیه ٔ قدیم در باختر قریه ٔ لیلان قلعه ای بنام بختاک موجود است که بعضی مورخین بنای آن را به دوره ٔ ساسانیان نسبت میدهند و اکنون دیوارهای آن خراب و از دور بشکل تل خاکی بنظر میرسد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).



کلمات دیگر: