گاوگدار. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کزاز پائین بخش سربند شهرستان اراک ، واقع در 22 هزارگزی شمال آستانه و 9 هزارگزی راه عمومی . دامنه ، سردسیر، دارای 180 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کزاز و توره ، محصول آنجاغلات ، بنشن ، چغندرقند، میوه جات . شغل اهالی زراعت و گله داری ، جاجیم ، ژاکت بافی ، راه آن مالرو است از پل دوآب اتومبیل میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
گاوگدار
لغت نامه دهخدا
گاوگدار. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلگه ٔ افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان ، واقع در 25000گزی جنوب باختری قصبه ٔ اسدآباد و 2000گزی باختر پیروسف . کوهستانی ، سردسیر، دارای 469 تن سکنه ، آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی زنان قالی بافی راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کلمات دیگر: