گل چین . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دزآباد جزء شهرستان طارم . (نزهة القلوب ص 65).
گل چین
لغت نامه دهخدا
گل چین . [ گ ُ ] (اِخ ) نام زنی بوده است ولی شعار. گویند خدا را در خواب دیده بوده است . (برهان ). نام زنی . (ناظم الاطباء).
گل چین . [ گ ُ ] (نف مرکب ) شخصی که گل می چیند. (برهان ) (ناظم الاطباء). گل چیننده :
نیابی کس از خاص و از عام گیتی
که از باغ انعام او نیست گلچین .
|| باغبان . (ناظم الاطباء).
نیابی کس از خاص و از عام گیتی
که از باغ انعام او نیست گلچین .
سوزنی .
|| باغبان . (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: