کلمه جو
صفحه اصلی

گنجدار

لغت نامه دهخدا

گنجدار. [ گ َ ] (نف مرکب ) خزینه دار. (شعوری ج 2 ص 2972). خزانه دار. (ناظم الاطباء). || صاحب گنج . متمول . غنی :
همه کدخدایند مزدور کیست
همه گنج دارند گنجور کیست ؟

فردوسی .


سر گنجداران پر از بیم گشت
ستمکاره را دل به دو نیم گشت .

فردوسی .


گنجداران فزون ز حد شمار
گنج بر گنج ساختند نثار.

نظامی .



گنجدار. [گ َ ] (اِ مرکب ) نام نوایی و صوتی است از موسیقی . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (شعوری ج 2 ص 297). این بیت را از منوچهری دامغانی شاهد آورده اند :
دو گوشت همیشه سوی گنجدار
دو چشمت همیشه سوی اهوران .
«فرهنگ نظام » ولی این بیت در دیوان چ کازیمیرسکی (ص 100) و چ دبیرسیاقی (ص 62) بدین صورت آمده و اصح است :
دو گوشت همیشه سوی گنج گاو
دو چشمت همیشه سوی احوران .

(حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).




کلمات دیگر: