کلمه جو
صفحه اصلی

لأم

لغت نامه دهخدا

لأم . [ ل َءْم ْ ] (ع اِ) کالبد. || (ص ) سهم ٌ لأم ؛ تیر پرهای راست و موافق بر یکدیگر چسبانیده . (منتهی الارب ). پر تیر که از سوی پشت بود و آن نیک بود. (مهذب الاسماء).


لأم . [ ل َءْم ْ ] (ع مص ) بناکسی بازخواندن کسی را. (منتهی الارب ). ملامت کردن . (زوزنی ). || پر راست ساختن بر تیر. (منتهی الارب ). تیر را پر نهادن . (منتخب اللغات ). || اصلاح کردن . || استوار کردن زخم را. (منتهی الارب ). بهم آوردن جراحت . (منتخب اللغات ). کفشیر کردن کفتگی را. (منتهی الارب ). واهم آوردن جراحت و جز آن . (زوزنی ) (تاج المصادر).


لأم . [ ل َءْم ْ ](ع اِ) ج ِ لأمة. (منتهی الارب ). رجوع به لأمة شود.



کلمات دیگر: