کلمه جو
صفحه اصلی

لنگر فروهشتن

لغت نامه دهخدا

لنگر فروهشتن . [ ل َ گ َ ف ُ هَِ ت َ ] (مص مرکب ) لنگر انداختن :
سبکی کرد [رمضان ] و به هنگام سفر کرد و برفت
تانگویند فروهشته بر ما لنگر.

فرخی .




کلمات دیگر: