مائیة. [ ی َ / ئی ی َ ] (ع اِ) مائئة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به مائئة شود.
مائیه
لغت نامه دهخدا
مائیة. [ ئی ی َ ] (ع مص جعلی ،اِمص ) مائیت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مائیت شود. || (ص نسبی ) منسوب به ماء.
- حروف مائیة ؛ هفت حرفند وعبارتند از: ج ، ز، ک ، س ، ر، خ ، غ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| (اِ) آبی که میان ثرب و صفاق گرد شود چنانکه در استسقای زقی ، یابین خلل اعضا پیدا شود چنانکه در استسقای لحمی . (ازبحرالجواهر).
کلمات دیگر: