کلمه جو
صفحه اصلی

مایه آمدن

فرهنگ معین

( ~ . مَ دَ) (مص ل .) (کن .) بدگویی کردن ، سعایت کردن .


لغت نامه دهخدا

مایه آمدن . [ ی َ / ی ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، از کسی نزد دیگری بدگویی کردن . معایب و بدیهای کسی را در پیش دیگری آشکار کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ذیل «مایه را آمدن » آرد: از کسی شکایت کردن ، کسی را لو دادن . وسایل تغیر و خلق تنگی کسی را از کس دیگر فراهم کردن و او را به دم چک دادن ، این ترکیب را «مایه گرفتن » نیز نامند. و رجوع به مایه گرفتن شود.



کلمات دیگر: