۱. بلاواسطه، بیواسطه، راساً
۲. سرراست ≠ باواسطه
مستقیماً
مترادف و متضاد
فرهنگ معین
(مُ تَ مَ نْ) [ ع . ] (ق .) راست و مستقیم ، به طور مستقیم .
لغت نامه دهخدا
مستقیماً. [ م ُ ت َ مَن ْ ] (ع ق ) بطور مستقیم . بدون اعوجاج و بطور راست . || یک سر. یک سره . || بدون واسطه و رابطه . رجوع به مستقیم شود.
فرهنگ فارسی ساره
یکراست، آشکارا
کلمات دیگر: