( ~. نِ) (اِ.) بیست دومین و به روایتی دهمین لحن از سی لحن باربد.
مشکدانه
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
مشکدانه . [ م ُ / م ِ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) نوایی است از موسیقی تصنیف باربد.(آنندراج ) (انجمن آرا) (جهانگیری ). نام لحن بیست ودوم از سی لحن باربد. (برهان ) (ناظم الاطباء). نام لحنی از لحن باربد. (فرهنگ رشیدی ). بعضی فرهنگها آن را لحن بیست و دوم از سی لحن باربد دانسته ولی به ترتیبی که نظامی در خسرو و شیرین آورده ، لحن دهم از سی و یک لحن باربد می شود. (فرهنگ فارسی معین ) :
چو برگفتی نوای مشکدانه
ختن گشتی ز بوی مشک خانه .
چو برگفتی نوای مشکدانه
ختن گشتی ز بوی مشک خانه .
نظامی .
مشکدانه . [ م ُ / م ِ ن َ /ن ِ ] (اِ مرکب ) دانه ای خوشبو که سوراخ کرده زنان درهار یعنی گردن بند کشند. (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از جهانگیری ). دانه ای باشد خوشبوی که آن را سوراخ کنند و برشته کشند. (برهان ) (ناظم الاطباء). دانه های خطمی معطر که سیاه رنگ و به اندازه ٔ عدسی است و بسیار خوشبو میباشد. (فرهنگ فارسی معین ). حبةالمسک . (یادداشت مؤلف ) :
آن خال چو مشکدانه چونست
آن چشمک آهوانه چونست .
آن خال چو مشکدانه چونست
آن چشمک آهوانه چونست .
نظامی .
کلمات دیگر: