تمام
مطلقاً
مترادف و متضاد
فرهنگ معین
(مُ لَ قَنú) [ ع . ] 1 - (ق .) کاملاً، تماماً. 2 - هرگز، ابداً.
لغت نامه دهخدا
مطلقاً. [ م ُ ل َ قَن ْ ] (ع ق ) مطلقا. کاملاً و تماماً و جمیعاً و بالکلیه و سراسر. (ناظم الاطباء). بی قید. بی شرط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).بطور مؤکد و قطعی : چون مطلقاً فرموده بودند که به علت قبالات کهنه ٔ سی ساله دعوی نشنوند. (تاریخ غازانی ص 242). صلاح در آن است که مطلقاً طلاء جائززنند چنانکه به ورق توان زد. (تاریخ غازانی ص 284). || اصلاً و هرگز و ابداً. (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: