کلمه جو
صفحه اصلی

نانجویی

لغت نامه دهخدا

نانجوئی. ( حامص مرکب ) رجوع به نانجویی شود.

نانجویی . (حامص مرکب ) طلب رزق و معاش . طلب روزی . روزی طلبی . || گدائی . دریوزه گری . نانخواهی . || دنیاطلبی . عمل نانجوی . رجوع به نانجوی شود.



کلمات دیگر: