نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 شود.
نظام آباد
لغت نامه دهخدا
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش رامیان شهرستان گرگان ، در 14 هزارگزی شمال رامیان ، بر کنار راه فرعی گرگان به گنبد قابوس ، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و 425 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه ، محصولش غلات و توتون سیگار و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و بافتن پارچه های ابریشمی و شال و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز، در 88 هزارگزی مشرق زرقان ، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 156 تن سکنه دارد. آبش از قنات محصولش ، غلات و چغندر، شغل اهالی زراعت و قالی بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان در 7 هزارگزی جنوب شرقی رزن ، در جلگه ٔ سردسیری واقع است و 1340 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و حبوبات و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیبافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودآب بخش فهرج شهرستان بم . در 29 هزارگزی جنوب غربی فهرج ، در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 505 نفر سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و خرما و حنا و پنبه ، شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شش ده قره بلاغ بخش مرکزی شهرستان فسا. در 44 هزارگزی مشرق فسا، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 143 نفر سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و پنبه و حبوبات ، شغل اهالی زراعت و قالی بافی و گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فارغان بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس ، در 60 هزارگزی مشرق حاجی آباد در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 145تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و خرما، شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه در 14 هزارگزی مشرق نقده ، در جلگه ای باطلاقی معتدل هوائی واقع است و 328تن سکنه دارد. آبش از گدارچای ، محصولش غلات و چغندر و توتون و برنج و حبوبات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
نظام آباد. [ ن ِ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جلگاه بخش کوچک شهرستان جهرم . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 شود.
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) [ زردلک ] دهی است از دهستان سربند پائین بخش سربند شهرستان اراک ، در 40هزارگزی جنوب غربی آستانه ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 200 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات ، محصولش بنشن و غلات و پنبه و انگور، شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خنگشت بخش مرکزی شهرستان آباده در 28 هزارگزی جنوب اقلید، در جلگه ٔ سردسیری واقع است و 300 تن سکنه دارد.آبش از قنات ، محصولش غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، در 21 هزارگزی جنوب غربی ری و 9 هزارگزی مغرب کهریزک در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 435 تن سکنه دارد، آبش از قنات و سیلاب رود کن ، محصولش غلات و صیفی و چغندرقند، شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ٔ بخش بردسکن شهرستان کاشمر. در 12 هزارگزی شمال بردسکن ، در ناحیتی کوهستانی و سردسیر واقع است و 437 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه در 16500 گزی شمال شرقی میاندوآب ، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 800 تن سکنه دارد. آبش از سیمین رود و زرینه رود، محصولش غلات و چغندر و حبوبات و کشمش ، شغل اهالی زراعت و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
نظام آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان قزوین در 12هزارگزی مغرب قزوین در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و1081 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و نخود سیاه و انگور و بادام ، شغل اهالی زراعت و گلیم بافی و جوراب بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
نظام آباد. [ ن ِ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دشت سر بخش مرکزی شهرستان آمل . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 شود.