کلمه جو
صفحه اصلی

نفره

لغت نامه دهخدا

نفرة. [ ن َ رَ ] (ع اِ) یکبار رمیدن . (آنندراج ). واحد نفر است . (از اقرب الموارد). رجوع به نَفَر شود. || قومی که به کاری پیش روند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || گروهی که با کسی رمند. (منتهی الارب ). گروهی که با کسی رمند و فرارکنند. (ناظم الاطباء). القوم ینفرون معک و یتنافرون فی القتال . (از اقرب الموارد). || خویش و نزدیک مرد که به خشم وی خشمناک شوند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نافرة. (از اقرب الموارد). رهط. عشیره و اسره ٔ مرد. (از متن اللغة). || گروه مردم از سه تا ده . (منتهی الارب ). رجوع به نفر شود.


نفرة. [ ن ُ رَ ](ع اِ) حکم . فرمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنچه جهت دفع چشم زخم بر کودک آویزند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). نُفَرَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغة).


نفرة. [ ن ُ ف َ رَ ] (ع اِ) نُفرَة. (منتهی الارب ). رجوع به نُفرَة شود.



کلمات دیگر: