نفطانداز. [ ن َ اَ ] (نف مرکب ) نفت انداز. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نفاطة. (دهار). رجوع به نفت انداز شود : و نفطاندازان آتش در هوا پران می کردند و سوار و اسب بر جای می سوخت . (راحة الصدور).
نفطانداز
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
نفطانداز. [ ن َ اَ ] (نف مرکب ) نفت انداز. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نفاطة. (دهار). رجوع به نفت انداز شود : و نفطاندازان آتش در هوا پران می کردند و سوار و اسب بر جای می سوخت . (راحة الصدور).