کلمه جو
صفحه اصلی

نفیه

لغت نامه دهخدا

نفیة. [ ن َ فی ی َ ] (ع اِ) سفره ٔ از برگ خرما که بر روی آن کشک خشک کنند. (ناظم الاطباء). سفره ٔ مدور که از برگ خرما سازند. (منتهی الارب ) (از متن اللغة). سفره ٔ برگ خرما که بر آن پنیر خشک کنند. (منتهی الارب ). نِفیَة. نَفوَة. نَفیَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). نُفیَّة. (متن اللغة). نفی . (اقرب الموارد). نُفیَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || تأنیث نفی است . (از اقرب الموارد). رجوع به نَفی ّ شود.


نفیة. [ ن َ ی َ ] (ع اِ) سفره ٔ برگ خرما که بر آن پنیر خشک کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، نَفی ̍. رجوع به نَفیَّه شود. || نفاء: نفیةالشی ٔ؛ نفاؤه . (اقرب الموارد). رجوع به نفاء شود.


نفیة. [ ن ِ ی َ ] (ع اِ) نَفیّة. رجوع به نَفیَّة شود. || رانده و دور کرده شده . (ناظم الاطباء).


نفیة. [ ن ُ ی َ ] (ع اِ) نَفیّة. ج ، نُفی ̍. رجوع به نَفیَّة شود. || باقیمانده . (ناظم الاطباء). ج ، نفی .


نفیة.[ ن ُ فی ی َ ] (ع اِ) نَفیّة. رجوع به نَفیَّة شود.



کلمات دیگر: