نقش برآوردن . [ ن َ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب )نقش برانگیختن . تصویر کردن . صورت ساختن . و کنایه ازطرح تازه افکندن و صورت نو ظاهر ساختن :
هزار نقش برآرد زمانه و نبود
یکی چنانکه در آئینه ٔ تصور ماست .
هزار نقش برآرد زمانه و نبود
یکی چنانکه در آئینه ٔ تصور ماست .
انوری .