کلمه جو
صفحه اصلی

وأج

لغت نامه دهخدا

وأج . [ وَءْج ْ ] (ع اِمص ) سخت گرسنگی . (منتهی الارب ). جوع شدید. (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: