وأط. [ وَءْطْ ] (ع مص ) زیارت کردن قوم . || برانگیخته شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || برانگیختن . (منتهی الارب ).
وأط
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
وأط. [ وَءْطْ ] (ع مص ) زیارت کردن قوم . || برانگیخته شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || برانگیختن . (منتهی الارب ).