کلمه جو
صفحه اصلی

وراوگندن

لغت نامه دهخدا

وراوگندن . [ وَ اَ / اُو گ َ دَ ] (مص مرکب ) برافکندن . (فرهنگ فارسی معین ) : آن تلهاء موانع را نیز به باد خوف ریز، وراوگن اندک اندک تباهی ترا از این مواضع نقل کند. (فرهنگ فارسی معین از معارف بهاء ولد ص 48).



کلمات دیگر: