کلمه جو
صفحه اصلی

ورایستادن

لغت نامه دهخدا

ورایستادن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) برخاستن . به پای شدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
دانی ز چه سرنزیده افتو
یارم نه ورایستاده از خو.

(یادداشت مرحوم دهخدا).




کلمات دیگر: