کلمه جو
صفحه اصلی

وکیل آباد

لغت نامه دهخدا

وکیل آباد. [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت آب بخش بافت ، سر راه فرعی خبر به بافت با سکنه ٔ 320 تن . آب آن از قنات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


وکیل آباد. [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیجویجین بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع در 15 هزارگزی شوسه ٔ اردبیل به تبریز، دارای 303 تن سکنه . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود.


وکیل آباد. [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کشوئیه ٔ شهرستان رفسنجان در 5 کیلومتری خاور شوسه ٔ رفسنجان به یزد دارای 150 تن سکنه . آب آن از قنات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


وکیل آباد. [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کمین بخش زرقان شهرستان شیراز در 72 کیلومتری شمال خاوری زرقان و 2 کیلومتری شوسه ٔ شیراز به اصفهان . سکنه ٔ آن 675 تن . آب آن از رودخانه ٔ سیوند و محصول آن غلات ، چغندر و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


وکیل آباد. [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد در 6 کیلومتری خاورطرقبه سر راه مالرو عمومی مشهد به طرقبه با 213 تن سکنه . آب آن از رودخانه و قنات است . این محل گردشگاه و ییلاق مشهد است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


وکیل آباد. [ وَ ](اِخ ) دهی است از دهستان پشت رود بخش فهرج شهرستان بم در 35 کیلومتری باختر فهرج کنار شوسه ٔ بم به زاهدان با سکنه 605 تن . آب آن از قنات تأمین می شود و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).



کلمات دیگر: