کلمه جو
صفحه اصلی

هزارستون

لغت نامه دهخدا

هزارستون . [ هَِ س ُ ] (اِخ ) نام دیگر کاخ صدستون خشایارشا در تخت جمشید. (سبک شناسی بهار ج 1 ص 15). رجوع به صدستون شود.


هزارستون . [ هَِ س ُ ] (اِخ ) نام عمارتی که ابوالمجاهد محمد تغلق بدر چاچی بنا نهاده و شاعری گفته است :
نُه سقف بی ستون که به شش روز شد تمام
در گوشه ٔ هزارستون تو مضمر است .

؟ (از آنندراج ).




کلمات دیگر: