(هَ) (حامص .) در بغل کسی بودن .
هم آغوشی
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
هم آغوشی . [ هََ ] (حامص مرکب ) همخوابی .هم آغوش شدن . اعتناق . معانقه . (یادداشتهای مؤلف ).
کلمات دیگر:
(هَ) (حامص .) در بغل کسی بودن .
هم آغوشی . [ هََ ] (حامص مرکب ) همخوابی .هم آغوش شدن . اعتناق . معانقه . (یادداشتهای مؤلف ).