هواکشیدن . [ هََ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) هوا خوردن . در اصطلاح فاسد شدن چیزی که مجاورت ممتد با هوا آن را تباه می کند چون روغن و پنیر و... (از یادداشتهای مؤلف ).
هواکشیدن
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
هواکشیدن . [ هََ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) هوا خوردن . در اصطلاح فاسد شدن چیزی که مجاورت ممتد با هوا آن را تباه می کند چون روغن و پنیر و... (از یادداشتهای مؤلف ).