براق، تاویل، تفسیر، شرح، حاشیه، نرمی، صافی، براقی، جلا، جلوه ظاهر، تفصیل، توضیح، سفرنگ، تصریح، صیقل دادن، تاویل کردن، برق انداختن، حاشیه نوشتن بر، تفسیر کردن، خوش نما کردن
glosses
انگلیسی به فارسی
کلمات دیگر:
براق، تاویل، تفسیر، شرح، حاشیه، نرمی، صافی، براقی، جلا، جلوه ظاهر، تفصیل، توضیح، سفرنگ، تصریح، صیقل دادن، تاویل کردن، برق انداختن، حاشیه نوشتن بر، تفسیر کردن، خوش نما کردن