کلمه جو
صفحه اصلی

لدار

فرهنگ فارسی


لغت نامه دهخدا

لدار. [ ل ِ ] ( اِخ ) دهی از بخش بندپی شهرستان بابل ، واقع در 17هزارگزی جنوب بابل. دشت معتدل مرطوب و مالاریایی. دارای 170 تن سکنه شیعه مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از سجادرودو چشمه بولک محصول آن برنج و غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است و نصف اهالی در تابستان به ییلاق دمی نرز میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۱۹′۴۴″ شمالی ۵۲°۳۹′۳۵″ شرقی / ۳۶٫۳۲۸۸۹°شمالی ۵۲٫۶۵۹۷۲°شرقی / 36.32889; 52.65972
لدار، روستایی است از توابع بخش بندپی شرقی شهرستان بابل در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان سجادرود قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۶۴ نفر (۱۵۸خانوار) بوده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
دور (۵۵ بار)
ل (۳۸۴۲ بار)

گویش مازنی

/ledaar/ از توابع بندپی بابل

از توابع بندپی بابل



کلمات دیگر: