کلمه جو
صفحه اصلی

kneaded

انگلیسی به فارسی

مخلوط شده، مخلوط کردن، خمیر کردن، مالیدن، خمیر درست کردن، ورزیدن، سرشتن، امیختن



کلمات دیگر: