کلمه جو
صفحه اصلی

خشه

فرهنگ فارسی

بنت مرزوق وی از روات حدیث بوده است

لغت نامه دهخدا

خشه. [ خ ُ ش َ ] ( اِخ ) بنت مرزوق. وی از روات حدیث بوده است. ( منتهی الارب ).

دانشنامه عمومی


واژه نامه بختیاریکا

( خَشه ) پوست خشه کِردِن

پیشنهاد کاربران

خشه در زبان عربی لهجه اهوازی به معنای دماغ گشاد می باشد

معادل واژه انگلیسی NOISE است

پارازیت

خشه در لحجه یزدی به معنی خوب و عالی می باشد
مثال :
غذا خیلی خشه : غذا خیلی خوشمزه و خوب است
هوا خشه : هوا خوبه


در اصطلاح تجار قزوین به گونی های بزرگ حاوی دارچین یا گل گاو زبان خشه میگویند


کلمات دیگر: