کلمه جو
صفحه اصلی

چلنگ

فرهنگ فارسی

دهی از بخش شیب آب شهرستان زابل

لغت نامه دهخدا

چلنگ. [ چ ِ ل َ ] ( اِخ ) دهی از بخش شیب آب شهرستان زابل که در 12 هزارگزی شمال باختر سکوهه و 5 هزارگزی باختر راه شوسه زابل به زاهدان واقع است. جلگه و گرمسیر است و 2100 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه هیرمند. محصولش غلات ، صیفی ، لبنیات و پنبه. شغل اهالی زراعت ، گله داری و بافتن قالیچه ، گلیم و کرباس وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دانشنامه عمومی

چلنگ (دهانه)
چلنگ (زابل)
چلنگ ۲۰۴۰

واژه نامه بختیاریکا

( چِلِنگ ) بی حس

پیشنهاد کاربران

درگویش زبان بختیاری واژه چلنگ به معنای= فلج، بیحس، ( برای مثال : دستش از سرما چلنگ شد. یعنی دستش براثر سرما فلج شد. )


کلمات دیگر: