کلمه جو
صفحه اصلی

خفه کننده

فارسی به انگلیسی

garroter


stifling, suffocating, stuffy, muggy, garroter

مترادف و متضاد

damper (اسم)
تعدیل کننده، خفه کننده، نم زن، الت میزان کردن جریان هوا

choker (اسم)
شال گردن، خفه کننده، خفه کن، مسدود کننده

strangler (اسم)
خفه کننده

فرهنگ فارسی

آنچه موجب خفه کردن میشود

لغت نامه دهخدا

خفه کننده. [ خ َ ف َ / ف ِ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) آنچه موجب خفه کردن میشود. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- گاز خفه کننده ؛ گازهای سمی. گاز کشنده.

واژه نامه بختیاریکا

تاسنا


کلمات دیگر: