چنج. [ چ ِ ] [ ن ]ج ( عدد ) ریزکردن. پول رایج کشوری را به پول کشورخود چنج کردن، ریزکردن، تعویض کردن. دلاربه ریال. ریال به دلار. یورو به ریال. صرافی، مکانی که پول را به پولی دیگرتعویض میسازند. نفس شماردن. ضربان قلب شماردن. توصیف کردن. اندیشیدن برخلاف آنچه راکه می گوید.
نفس میکشم در این درگه غریب چنجش کن
سوهان به روح کس نمیکشم به فریب چنجش کن
مهیارسنائی