کلمه جو
صفحه اصلی

belabouring

انگلیسی به فارسی

خرابکاری، امدن و رفتن، شلاق زدن، زخم زبان زدن، سخت زدن، با دقت روی چیزی کار کردن



کلمات دیگر: