کلمه جو
صفحه اصلی

چسان فسان

فرهنگ فارسی

چاسان فاسان . در تداو عامه : آرایش . بزک . توالت .

لغت نامه دهخدا

چسان فسان. [ چ ِ ف ِ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) چاسان فاسان.در تداول عامه ، آرایش. بزک. توالت. آراستگی سر و بر. آرای گیرای ( در اصطلاح اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه ). رجوع به چاسان فاسان و چسان فسان کردن شود.

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> چسان فسان

آرایش غلیظ / اغراق آمیز
مثال:
- دخترخاله برای مهمونی شب جمعه یک چسان فسانی کرده بود که بیا و ببین.
- مثل اینکه امشب خبریه خانوم. حسابی چسان فسان کردین !
توضیح:
این اصط. از زبان روسی و از ترکیب Чёсаная Фасонная گرفته شده که "چسانی فسانی" تلفظ می شده است. اولین واژه یعنی Чёсаная ( چسانی ) صفت مذکر ( و نیز مونث آن با تلفظ "چوسانایا" ) دراصل به معنی کسی است که موی خود را خوب آرایش کرده، اما به معنی مجازیِ کسی که آرایش زیاد کرده نیز به کار می رود و در آن زبان نیز طنز آمیز و کنایه آمیز است. واژه ی رایج امروزی برای این معنی Причёсаная ( پری چوسانی ) است. دومین واژه یعنی Фасонна ( فسانی ) هم ریشه با Fasson فرانسوی، در زبان روسی به معنی کسی است که لباس مرتبی به تن دارد و مجاز خوش پوش / خوش لباس است.

گویش مازنی

/chosaan fosaan/

واژه نامه بختیاریکا

( چُسان فِسان ) ( تم ) ؛ آرایش؛ تزیین


کلمات دیگر: