کلمه جو
صفحه اصلی

نوت

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- اسکناس.۲- نشانه هایی که بوسیله آنها اصوات موسیقی را نشان دهند و آنها هفتاند: دورمی فاسل لاسی .این نوتها روی حامل قرارمیگیرند.یا نوتهای زینت . نوتهایی است که کوچکتر ازدیگر نوتها نوشته شوند و در میان اصوات قرارمیگیرند.این علامات که وسیله زیبایی و لطافت نغمات و آهنگهای موسیقی است ازین قرارند: ۱- پیشا که پیش از نوت اصلی آید و دو قسمت است : تحتانی و فوقانی .۲- گذر که بین دو نوت اصلی واقع شود.۳- نوتهای کوچک که قبل از نوت اصلی آیند و باید بسرعت از آنها عبور کرد.۴- قلاب که مجموع سه یا چهار نوت کوچک است که قبل از نوت اصلی آید و بوسیله علامت مخصوص نشاندادهشود. نوتهای هماهنگ ( مترادف ).هرگاه ما بین دو نوت باطنا فاصلهای نباشدولی فاصله بنظر آید آن دو نوت را هماهنگ یا مترادف گویند.
خمیدن از سستی ٠ مایل گشتن و خم شدن از سستی و ضعف ٠ خمیدن و کج شدن بر اثر ضعف یا نعاس و چرت ٠ نیت ٠

لغت نامه دهخدا

نوت . (اِ) در تداول ، اسکناس . پول کاغذی . رجوع به اسکناس شود.


نوت . [ ن َ ] (ع مص ) خمیدن از سستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مایل گشتن و خم شدن از سستی و ضعف . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خمیدن و کج شدن بر اثر ضعف یا نعاس و چرت . نَیت . (از متن اللغة).


نوت. ( اِ ) در تداول ، اسکناس. پول کاغذی. رجوع به اسکناس شود.

نوت. [ ن َ ] ( ع مص ) خمیدن از سستی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مایل گشتن و خم شدن از سستی و ضعف. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). خمیدن و کج شدن بر اثر ضعف یا نعاس و چرت. نَیت. ( از متن اللغة ).

نوت. [ نُت ْ ] ( فرانسوی ، اِ ) نت. رجوع به نُت شود.

نوت . [ نُت ْ ] (فرانسوی ، اِ) نت . رجوع به نُت شود.


دانشنامه عمومی

نوت (به انگلیسی: Nut) از ایزدان ۹ گانه مصر باستان (هلیوپولیتان ها) می باشد. یونانیان او را گاه با رئا (به انگلیسی: Rhea) یکی می گرفتند. او ایزد بانوی آسمان بود، اما در این نکته بحث هست که در اعصار تاریخی برای او آیین ویژه ای وجود داشته است یا نه. او خواهر همزاد گب بود و میپنداشتند که به رغم ارادهٔ راع، پنهانی با او ازدواج کرد. راع خشماگین به واسطهٔ شو این زوج را سرسختانه از هم جدا کرد و آن گاه فرمان داد که نوت نباید در هیچ ماهی از سال فرزندی به دنیا آورد. بنا به گفته پلو تارک، توث بر او دل سوزاند و با ماه به نوعی بازی شطرنج پرداخت و در طول چند بازی توانست هفتاد و دومین بهر نور ماه را به چنگ آورد که از آن پنج روز نو پدید آمد. از ان جایی که این پنج روز افزوده، جزو گاه شمار رسمس سی صد و شصت روزهٔ مصر به شمار نمی رفت، نوت توانست پنج فرزند به دنیا آورد : ست، نفتیس، اوزیریس، ایزیس و هوروس .
هلیوپولیتان ها
ایزدبانوی آسمان اغلب به گونهٔ زنی با بدن کشیده نشان داده می شود که با نوک پاها و سرانگشتان زمین را لمس می کند، در حالی که شکم ستاره گونش به وسیلهٔ شو بالا نگه داشته شده، طاق آسمان را تشکیل می دهد. او همچنین گاهی به پیکر ماده گاوی ظاهر می شود و در این شکل است که به فرمان نو، راع را در آسمان میزاید و پس از آن تصمیم به ترک اعمال شورش گرانهٔ خود میگیرد. ماده گاو وظیفه شناس، فرمان بردارانه بر پاهای خویش بلند می شود، آن گاه بلند تر و بلند تر می شود تا حالت گیجی به او دست می دهد. لازم بود برای هر یک از پاهایش ایزدی بگمارد تا آن ها را مستحکم نگاه دارند. این پاها خود به چهار ستون آسمان مبدل شدند. با وجود این، شو شکم او را نگاه داشت، که بعدها به آسمان مبدل شد و راع، ستارگان و صورت فلکی را بر ان نصب کرد تا بر زمین بتابند.
وقتی که نوت را به شکل چهره ای زنانه تصویر می کردند، اغلب گل دان مدوری بر سرش می گذاردند که معنی نگار نامش بود. او نگاه بان مردگان بود و بارها می بینیم که سرنوشت مردگان به دست اوست. بدن ستاره گونش درون تابوت سنگی (و زیر درپوش) طوری نقش گردیده که روی شخص مومیایی قرار می گیرد و نگاهی مادرانه بدو می دوزد.

دانشنامه آزاد فارسی

نوت (Nut)
در اساطیر مصر، الهۀ آسمان، دختر شو، الهۀ هوا. نوت را معمولاً به شکل انسان و گاه در هیئت ماده گاو تصویر کرده اند.

واژه نامه بختیاریکا

اسکناس؛ پول عمدتا کاغذی
واحد شمارش خرما

جدول کلمات

پول کاغذی

پیشنهاد کاربران

در گویش زبان بختیاری واژه نوت ( Nut ) به معنای پول کاغذی میباشد.

نوت در گویش یزدی یعنی اسکناس

نوت :پول کاغذی دربلوچی

نوتی ونوتی ها


کلمات دیگر: