کلمه جو
صفحه اصلی

مسئولیت


مترادف مسئولیت : تکلیف، کار، نقش، وظیفه، تعهد، رسالت، ماموریت

برابر پارسی : پاسخگویی، پاسخ دهی، سرپرستی

فارسی به انگلیسی

responsibility, liability, accountability, business, care, trust

responsibility


accountability, business, care, responsibility, trust


مترادف و متضاد

post (اسم)
پست، تعجیل، مسئولیت، منصب، سمت، موقعیت، مسند، مقام، شغل، چاپار، صندوق پست، بسته پستی، پستخانه، ارسال سریع، سیستم پستی، تیر تلفن و غیره، پست نظامی، مجموعه پستی، تیردگل کشتی و امثال آن

accountability (اسم)
جوابگویی، مسئولیت

responsibility (اسم)
جوابگویی، مسئولیت، عهده

liability (اسم)
مسئولیت، دین، استعداد، فرض، شمول، بدهی، بدهکاری

charge (اسم)
حمله، مسئولیت، اتهام، بار، تصدی، وزن، هزینه، عهده، خرج، مطالبه، مطالبه هزینه، عهده داری

burden (اسم)
مسئولیت، بار، گنجایش، وزن، بار مسئولیت، طفل در رحم

office (اسم)
مسئولیت، کار، منصب، وظیفه، خدمت، دفتر، اداره، اشتغال، مقام، شغل، دفتر کار، محل کار، احراز مقام

load (اسم)
مسئولیت، بار، محموله، کوله بار، بار الکتریکی، عملکرد ماشین یا دستگاه

trust (اسم)
مسئولیت، اطمینان، اعتماد، ائتلاف، اعتبار، اعتقاد، ایمان، قرض، توکل، امید، امانت، ودیعه، اتحادیه شرکتها

accountable (صفت)
مسئولیت، جوابگو، مسئول حساب، قابل توضیح

responsible (صفت)
مسئولیت، معتبر، ابرومند، عهده دار، مسئولیت دار

تکلیف، کار، نقش، وظیفه


تعهد، رسالت


ماموریت


۱. تکلیف، کار، نقش، وظیفه
۲. تعهد، رسالت
۳. ماموریت


فرهنگ فارسی

آنچه که انسان عهده دارومسئول آن باشدازوظایف واعمال وافعال

فرهنگ معین

(لِ یَّ ) [ ع . مسؤولیت ] (مص جع . ) آنچه انسان عهده دار و مسئول آن باشد.

فرهنگ عمید

۱. عهده دار وظایف، اعمال، و افعال شدن.
۲. سرپرستی.

دانشنامه آزاد فارسی

مسئولیت
در اصطلاح حقوق، عبارت است از این که هر شخص نسبت به رفع ضرری که به دیگری وارد می کند پاسخگو باشد و بایستی از عهدۀ خسارات وارده برآید؛ اعم از آن که ضرر وارده ناشی از تقصیر وی باشد یا اعمال و فعالیت های او. انواع مسئولیت عبارت اند از ۱. مسئولیت اخلاقی که در مقابل مسئولیت حقوقی یا قانونی است و منشأ قانونی ندارد، بلکه انسان را در مقابل خداوند و وجدان خویش، جوابگوی خطای ارتکابی می داند؛ ۲. مسئولیت حقوقی که منشأ و مأخذ قانونی یا قراردادی دارد؛ ۳. مسئولیت قانونی که در قانون پیش بینی شده است و می تواند مدنی یا کیفری باشد؛ ۴. مسئولیت مدنی که ناشی از قرارداد است یا قانون و مسئولیت خساراتی است که از ناحیۀ شخص یا اشیاء تحت اختیار او به دیگری وارد می آید؛ ۵. مسئولیت عقدی یا قراردادی، مسئولیت کسی است که در عقدی، تعهدی را بپذیرد و به علت عدم انجام تعهد یا تأخیر در انجام آن، خساراتی به طرف وارد شود که متعهد باید از عهدۀ خسارات برآید؛ ۶. مسئولیت خارج از قرارداد که در برابر مسئولیت عقدی یا قراردادی قرار دارد و مربوط به نظم عمومی است و در قانون مدنی بدان «ضمان قهری» گویند؛ ۷. مسئولیت کیفری که مسئولیت کسی است که مبادرت به ارتکاب یکی از جرایم مندرج در قانون می کند و به مجازات مصرحه در قانون، محکوم می شود؛ ۸. مسئولیت تضامنی که نوعی مسئولیت مدنی به شمار می رود و آن مسئولیت بدهکاران متعدد در مقابل طلب بستانکار است، به طوری که طلبکار می تواند تمام طلب خود را از هریک از آن ها مطالبه کند.

فرهنگ فارسی ساره

پاسخدهی، پاسخگویی، سرپرست


پیشنهاد کاربران

سرپرستی ، پاسخدهی

عهده

پاسخوری

تعهد

کاربردار

•﷽•
هرکس در زندگی اش از زمانی که متولد میشود تا زمانی که میمیرد دارای مسئولیت یا مسئولیت هایی است. حالا شاید با خود بگویید اصلا معنی کلمه ی مسئولیت چیست؟؟؟؟؟
مسئولیت یعنی کار ها و وظایفی که هر انسان به عهده دارد و انتظار میرود که آنها را به نحو احسن انجام دهد.

بر عهده داشتن وظیفه ای

بر عهده داشتن وظیفه ای، موظف بودن به انجام کاری

مَسئولیَت
پُرسیدِگی ، پُرسانَندِگی ، پُرسِش پَزیری
پاسُخ گویی ، پادسُخَنی
پادوِردی ( وِرد = word )


پایبندی

سرکاری. کار. بار. پاسخگویی


کلمات دیگر: