right
یک سره
فارسی به انگلیسی
فرهنگ معین
( ~. سَ ر ) (ق مر.) 1 - سراسر، از ابتدا تا انتها. 2 - به کلی ، تماماً.
کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) تمام کردن ، به اتمام رساندن .
کلمات دیگر:
right
( ~. سَ ر ) (ق مر.) 1 - سراسر، از ابتدا تا انتها. 2 - به کلی ، تماماً.
کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) تمام کردن ، به اتمام رساندن .