کلمه جو
صفحه اصلی

بازتاب 2

فرهنگ فارسی

فعالیتی خودکار یا غیرارادی که ازطریق مدارهای عصبی نسبتاً ساده روی دهد، بی‌آنکه لزوماً شعور در آن دخالت داشته باشد * مصوب فرهنگستان اول



کلمات دیگر: