کلمه جو
صفحه اصلی

حذف 2

فرهنگ فارسی

قاعده یا فرایندی که براثر عملکرد آن، واحد واجی یا نحوی که در زیرساخت وجود دارد، در روساخت از زنجیرۀ گفتار کاسته می‌شود



کلمات دیگر: