کلمه جو
صفحه اصلی

زبانۀ ناهمتَن

فرهنگ فارسی

زبانه‌ای که جزئی از بدنۀ ساز نیست و به‌طور مستقل ساخته و بعداً به آن متصل می‌شود



کلمات دیگر: