کهو

کهو. ( "ک" با آوای زبر ) ، ( ص ) ، ( زبان مازنی ) ، کبود.
"مه دل کهو دریوی او ر مونه
نور زمی سر تیل او ر مونه
مه دل که شونه لزیر سامون
و لخ لخ چشمه سنگ سو ر مونه"
دلم آب کبود دریا را می ماند.
دلم شبیه گل آلودگی زمین های شالی شده
دلم که می رود به منطقه لزیر
شبیه سنگ سابیده لخ لخ چشمه می شود
( از: مریم دست داده )

یار بلوند چهره ( بور )

در زبان لری بختیاری به معنی آبی
کهو::کئو - کبود

کهو پسر سیاه منصور خان
خیرالدین خان پسر خلیل خان بختیاروند ایلخان
تش سیاه منصور تیره خیریوند

کَهو [ اصطلاح چوپانی ]: گوسفندی که رنگ بدنش بین سیاه و سفید باشد

در کوردی کبک را که و گویند ( kaw )