کلمه جو
صفحه اصلی

مدارا 1

فرهنگ فارسی

فرایند مداوم تلاشِ شناختی و رفتاری برای اداره کردن الزام‌های درونی یا بیرونی که امکانات فرد را هدر می‌دهند



کلمات دیگر: