مترادف مطرح : مورد بحث، موردتوجه، طرح شده
برابر پارسی : گفته، پیش کشیده، زمینه، بستر
under consideration, on the carpet, propounded
alive, relevant
مورد بحث
موردتوجه
طرحشده
۱. مورد بحث
۲. موردتوجه
۳. طرحشده
نظامی (لیلی و مجنون چ وحید ص 17).
نظامی .
نظامی .
نظامی (از گنجینه ٔ گنجوی ).
نظامی (هفت پیکر ایضاً).
مطرح . [ م ِ رَ ] (ع ص ) طرف مطرح ؛ چشم دوربین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رمح مطرح ؛ نیزه ٔ دراز. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فحل مطرح ؛ گشن که موقع منی او دور باشد از رحم ماده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).
مطرح . [ م ُ رِ ] (ع ص ) آن که می افکند و دور میگرداند. (ناظم الاطباء).
مطرح . [ م ُ طَرْ رَ ] (ع ص ) افکنده شده و دور کرده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تطریح شود. || نااستوارخلقت . (از ذیل اقرب الموارد) (از لسان العرب ). || قول مطرح ؛ قولی که بدان توجه نشود. (از اقرب الموارد). || بنای طویل و دراز. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).