۱. بیبرگی، بیحاصلی، بیباری
۲. بیپولی، بیسرمایگی، بیمایگی، بینوایی، تنگدستی، تهیدستی، فقر، مسکنت ≠ دولتمندی، تمکن، غنا
بیبری
مترادف و متضاد
کلمات دیگر:
۱. بیبرگی، بیحاصلی، بیباری
۲. بیپولی، بیسرمایگی، بیمایگی، بینوایی، تنگدستی، تهیدستی، فقر، مسکنت ≠ دولتمندی، تمکن، غنا