کلمه جو
صفحه اصلی

در حال، فورحالی شدن

مترادف و متضاد

۱. فهمیدن، دریافتن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن، متوجه شدن،
۲. مزین شدن، آراسته شدن



کلمات دیگر: