کلمه جو
صفحه اصلی

بونه

فرهنگ فارسی

شهریست بساحل آفریقا . وادی و شهری در افریقا .

لغت نامه دهخدا

( بونة ) بونة. [ ن َ ] ( ع اِ ) دختر خردسال. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

بونة. [ ن َ ] ( اِخ ) شهری است بساحل آفریقا. ( لباب الانساب ). وادی و شهری در آفریقا. ( ناظم الاطباء ).

بونة. [ ن َ ] (اِخ ) شهری است بساحل آفریقا. (لباب الانساب ). وادی و شهری در آفریقا. (ناظم الاطباء).


بونة. [ ن َ ] (ع اِ) دختر خردسال . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

تپه


دانشنامه آزاد فارسی

بونِه
جزیرۀ کوچکی در جنوب استان خوزستان، شهرستان بندر ماهشهر، در آب های خورموسی. در شمال خلیج فارس و در ۴۴کیلومتری جنوب بندر ماهشهر قرار دارد. طول آن حدود ۶ کیلومتر، عرض آن، تقریباً ۳۰۰ متر، و مساحت آن ۱.۷کیلومتر مربع است. ارتفاع این جزیره از سطح دریا حدود یک متر است و هنگام مدّ دریا به زیر آب فرو می رود.

بونه (الجزایر). بونِه (الجزایر)
رجوع شود به:عنابه، شهر

گویش مازنی

/boone/ میتوان - می شود

۱میتوان ۲می شود


پیشنهاد کاربران

بُونَه در گویش یزدی یعنی بهانه

به چه مناسبتی یا به چه دلیل

بونِه: بهانه ( گویش شوشتری )


کلمات دیگر: