اسم: حمود (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: hamud) (فارسی: حَمود) (انگلیسی: hamud)
معنی: ستوده و پسندیده، حمد کننده، بسیار سپاسگزار پروردگار
معنی: ستوده و پسندیده، حمد کننده، بسیار سپاسگزار پروردگار
(تلفظ: hamud) (عربی) ستوده و پسندیده ، حمد کننده ، بسیار سپاسگزار پروردگار.
حمود. [ ح َ ] (ع ص ) ستوده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). محمود. (اقرب الموارد). مرد ستوده . (آنندراج ). || ستاینده و حامد. (اقرب الموارد).
حمود. [ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودحله بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر کنار رودحله . ناحیه ای است واقع در جلگه ، گرمسیر و مرطوب و مالاریائی است . دارای 184 تن سکنه میباشد. از رودحله مشروب میشود. محصولاتش غلات . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).