مترادف سوزان : آتشین، حار، داغ، سوزنده، گرم، محترق، مشتعل، ملتهب، تبدار ، پرسوزوگداز، پرسوز، سوزناک، شدید، زایدالوصف
متضاد سوزان : بارد
burning, smarting, fervent
ablaze, afire, alight, fiery, flaring, peppery, sweltering
(تلفظ: suzān) دارای حرارت و گرمای بسیار زیاد ؛ (در قدیم) (به مجاز) سرشار از اندوه و اشتیاق .
آتشین، حار، داغ، سوزنده، گرم، محترق، مشتعل، ملتهب ≠ بارد
تبدار
۱. آتشین، حار، داغ، سوزنده، گرم، محترق، مشتعل، ملتهب
۲. تبدار ≠ بارد
۳. پرسوزوگداز، پرسوز، سوزناک
۴. شدید، زایدالوصف
سوزان . (اِخ ) دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد. دارای 155 تن سکنه است . آب آن از رودخانه و چشمه . محصول آنجاغلات و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
منجیک .
فرخی .
منوچهری .
ناصرخسرو.
سوزنی .
خاقانی .
خاقانی .
نظامی .
سعدی .
حافظ.
۱سوزاننده ۲سوز